سلللللللللللللللللللللللللام............!!!
سلاملکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم...
خوبیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن...؟؟!!!
بالاخره برگشتم
ببغشیــــــــــــــــــــــــــد دیر شد آخه نتم آخر هفته قط شده بود
دوستت دارم...
اونقدر که نمی تونی تصور کنی...
اسمتو با قشنگ ترین خط ها نوشتم...
برگه رو می چسبونم به سینم و محکم فشارش میدم...
از ته ته قلبم آرزو میکنم برگردی
تو تولد سال بعدم تو هم باشی و دیگه مثل امسال تنهای تنهای تنها تولدم رو جشن نگیرم
شمع های روی کیک و فوت میکنم...
کاشکی جای اسمت خودت تو آغوشم بودی...!!
گفتی "بخند"
گفتم "نگاه کن"
گفتی "بگو"
گفتم "بشنو"
گفتی "ثابت کن"
گفتم "لمس کن"
گفتی"گریه کن"
گفتم "بزن"
گفتی "برو"
گفتم "خدانگهدار"...
ببین،
همیشه حرف حرف تو بوده!
و من چه سر به راه پا در راه جدایی گذاشتم...!
+ نوشته شده در سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۱ ساعت توسط خودم...
|